ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

یاد تو

 

این یاد توست
که از کناره های چشمانم ...چکه میکند!
حجم نبودن ات
تهی ترین اتفاق زندگی ست!
چه قدر خالی ام از تو ...  

خدا

شبی در خواب دیدم با خدا لب ساحل قدم میزدم .

دیدم در لحظات شادی جای دو پا و در لحظات سختی

جای یک پاست . به خدا گفتم : خدایا چرا در

سختیها مرا تنها گذاشتی ؟ خدا گفت :

من در سختیها تو را به دوش کشیدم . ...

هرزمانی که دلم میگیرد

من نشاطم این است ،

مینشینم به کناری
و
به زیبایی اخلاق خدا می نگرم
  

تو

در تو راه می افتم

و به اندازه ی تمام خیابانها , خیس خواهم شد

... از بارانی که قرارمان بود

برای روزهایم , نقشه ای ندارم که بر باد رود .

بر باد , همین لحظه هاییست که بی تو

خاطره خواهد شد

چند معبد ؟

چند کتاب مقدس ؟

چه تعداد پیامبر ؟

برای خدا شدن لازم است؟

گاهی یک نگاه ساده کافیست

تا کسی الهه تو شود . . .

اشک

من اگر اشک به دادم نرسد می شکنم 

 



اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم
 


 بر لب کلبه محصور وجود
 


من اگر در این خلوت خاموش سکوت
 


اگر از یاد تو یادی نکنم
 


اگر از هجر تو آهی نکشم
 


تک و تنها به خدا می شکنم
 


به خدا می شکنم...

نفسم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ایستاده ام

ایســــــتــــاده ام ...

بگـــذار ســـرنوشـــت راهـــش را بـــرود ... !

مـــن ،

همیــن جا ،

کنار قـــول هـایت ،

درســــت روبــروی دوســـت داشتـــنت و در عمــــق نبـــودنت ،

محـــــکم ایــستاده ام !!