ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

یه درد

اومدم فقط واسه یه چیزی اومدم بنویستم از درد از رنج خیلی سخت بوده این مدت برام  خیلی بد گذشت بهم ولی گذشت  

دیشب یه چیز جدید فهمیدم این بار راجع به کسی که خیلی واسش ارزش قائلم و مثل برادرم میمونه  از درداش از غصه هاش فهمیدم واسه همین از وقتی فهمیدم تا وقتی که پای سیستم بودم و بعدش رفتم خوابیدم همینجور گریه میکردم  

اشکام امونم نمیدادن  دیروز قرار بود دوباره از دوستام تو نت خداحافظی کنم ولی موندم چون باید باهاش حرف میزدم و میرفتم  باید حتما ازش معذرت میخواستم چون من خیلی اذیتش کرده بودم  وقتی یادمه سر یه دعوا باهم اشنا شدیم از خودم خجالت میکشم و شرمنده اش میشم که اون میخواست بهم کمک کنه ولی من باهاش بد حرف زدم  البته خوب منم اوضاع روحی خوبی نداشتم باید میذاشتم از حال در بیام بعد با بقیه حرف میزدم ولی نمیتونستم  خیلی سخت گذشت تا تونستم با مشکلاتم دوباره کنار بیام  

برام سخته ببینم بهترین دوستام از یه دردی رنج میبرن  چندتا دوست خوب دارم تو نت که هرکدومشون یه مشکلی دارن کسی که برام مثل خواهرمه سرطان داره  و من حتی نمیخوام باور کنم اون همچین دردی داره  بقیه هم که دلشون پر درده  و من کاری نمیتونم براشون کنم  حتی نمیتونم دلداریشون بدم چون خودمم به دلداری نیاز دارم  

ای خـــــــــــــــــدا دلم خیلی پره  

خـــــــــــــــدا جونـــــــــــم بیا و مرهم دردهای ما باش  

از دیشب تا حالا باز قلبم درد گرفته  باز چشمام میسوزه  از بس که گریه کردم  

کاش میتونستم از سنگ باشم ولی نمیشه  

خــــــــــــــدا جونـــــــــــــــم کمکم کن  

به دوستام کمک کن تنهامون نذار دستامونو بگیر و بلند کن نزار بیشتر از این بشکنیم بسه دیگه  


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد