ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

لبخند خدا

امروز روز خوبی بوده برام...
امروز روزی بود که دوباره لبخند خدا رو دیدم، دوباره دست خدا رو دیدم ...
ولی یه اشتباه کردم که دست خدا رو نتونستم بگیرم ...
ولی میدونم میشه من دوباره هم لبخند خدا رو میبینم هم دست خدا رو و این بار دیگه اشتباه نمیکنم دست خدا رو میگیرم و خودمو رها میکنم از هرچی وابستگی تو دنیاست...
خداجونم شُکر...
خداجونم دوباره دستمو بگیر اشتباه امروزمو ببخش و باز دستت رو برام دراز کن قول میدم این بار دستت رو بگیرم نذار دوباره تو این دنیا گُم شم کمکم کن که تنها امیدم تویی...
خداجونم وعده ما فردا صبح درست مثل امروز که لبخندت رو بهم نشون دادی همون موقع و همون ساعت منتظرم ...
به امید روزهای با تو ...
خدایــــآ عاشقتم


نظرات 1 + ارسال نظر

دختر چهل ستون و سی و سه پل!

سلام:

آنکه با تو چنین کرد (مرد) نبود،فقط (نر)بود.

مردان ایرانی را که یادت هست دختر عالی قاپو؟

همین چند سال پیش بود که بیش از سیصد هزار نفرشان در خون خود غلتیدند تا دست ناپاک اجنبی به دامان پاک تو نخورد!

همشهری منار جنبان!

سربداران را که میشناسی؟

همانهایی که نگاه شوم حرامیان مغول را به صورت معصوم دختران وطنشان تاب نیاوردند و سر بدار سپردند و ناموسشان را بدست پست اجنبی نسپردند.

نه!او که با تو چنین کرد مرد نبود!

مردان ایرانی شهره اند به ناموس پرستی.

و دختران این سرزمین را با هر عقیده و مرامی ناموس خود میپندارند.

دختر زاینده رود!

یادمان هست که برای پس گرفتن جسد یک دختر ایرانی که به دست مزدوران بعثی افتاد چند شهید دادیم تا جنازه دختر ایرانی هم روی شانه بیگانگان نباشد!

من!یک مرد ایرانی به تو قول میدهم که هنوز هستند ناموس پرستانی که حاضرند جانشان را فدا کنند تا دختر ایران زمین هراسی از نامردان پستی که با تو چنین کردند نداشته باشد.

و شرمنده ام جز اشکی که نثار زیبایی از دست رفته چهره معصومت کنم،در این عیادت مجازی،چیزی ندارم.

سلام دوست عزیز ممنون که به وبلاگ من سر زدین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد