-
بین الحرمین
چهارشنبه 15 بهمن 1393 22:39
این روزها دلتنگم... هر روز صبح به هوای رفتن به بین الحرمین بیدار میشم ولی میبینم که تو اتاق خودمم... 29 دی نجف بودم بالاخره به ارزوم رسیدم و رفتم کربلا... ولی دلمو همونجا تو بین الحرمین جا گذاشتم و اومدم... دوست داشتم شب جمعه بین الحرمین باشم و بودم ... تا اخر عمرم نوکر ساقی دشت کربلا هستم و خواهم بود... جالبه یکی از...
-
خسته کننده اس
پنجشنبه 8 آبان 1393 19:27
این دو روزه خیلی خسته ام ... نمیدونم چی شده ولی دلم خیلی گرفته است... همش دوست دارم تنها باشم ... این روزها بیشتر از همیشه دلگیرم ... حتی الان نمیدونم چی بنویسم اینجا... خیلی بی حوصله شدم خیلی زیاد... الان میخندم ها یهو دلم میگیره...
-
لبخند خدا
دوشنبه 5 آبان 1393 13:17
امروز روز خوبی بوده برام... امروز روزی بود که دوباره لبخند خدا رو دیدم، دوباره دست خدا رو دیدم ... ولی یه اشتباه کردم که دست خدا رو نتونستم بگیرم ... ولی میدونم میشه من دوباره هم لبخند خدا رو میبینم هم دست خدا رو و این بار دیگه اشتباه نمیکنم دست خدا رو میگیرم و خودمو رها میکنم از هرچی وابستگی تو دنیاست... خداجونم...
-
یه غریبه
یکشنبه 4 آبان 1393 15:53
یه نفر تعبیر اشتباهی از حرفای من داره دوست عزیزی که برام پیام گذاشتی من میام وبلاگت سر میزنم ولی بیشتر از اون رو نیستم ... تو وبلاگم همه چی رو میگم پس فکر کنم فهمیده باشی نمیتونم دیگه به کسی اعتماد داشته باشم... تو دنیای مجازی یه دوست دارم که حتی اگه باهام دعوا هم کنه به هیچ عنوان از دستش نمیدم... چون میدونم خودم کار...
-
محرم
یکشنبه 4 آبان 1393 14:48
از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟ یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟ بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟ اشهد ان لا...شهادت اشهد ان لا ...شهید محشر الله الله است می دانی چرا؟ یک بغل باران الله الصمد آورده ام نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟ راه عقل ازآن طرف راه جنون از این...
-
یه شروع تازه
شنبه 3 آبان 1393 01:29
دیشب تا حالا خیلی نا آروم بودم ولی الان یه مقدار آرومم ... اینم مدیون دوستی هستم که بخاطر پیامی که به اون و 4 نفر دیگه دادم زود قضاوت نکرد زود توبیخم نکرد... گذاشت راحت باهاش حرف بزنم، دردمو راحت بهش بگم... و الان واقعا ازش ممنونم که باعث شد خالی بشم از دردام میدونم بدم که خودم راحت شدم ولی اونو ناراحت کردم... ولی...
-
پراز حرف و خالی از حرفم
جمعه 2 آبان 1393 16:13
پر از حرفم ولی خالی از حرف ... دلم میخواست یکی رو داشتم که خیلی راحت باهاش حرف بزنم ... دیگه نوشتن تو وبلاگمم ارومم نمیکنه ... دیشب خیلی بد خوابیدم نه شام خوردم نه ناهار نمیدونم با چی لج کردم با خودم یا با زندگی یا با بقیه ولی من که کاری به کسی نداشتم چرا یهو بهم گفتن تو بزرگ شدی ... نه بچگی کردم نه جوونی و الان تو...
-
حال این روزهای من
سهشنبه 29 مهر 1393 20:03
بوی محرم همه جا رو برداشته ... دلم عجیب هوای محرم رو داره... وقتی به روز عاشورا فکر میکنم همه غم و غصه های خودم یادم میره، دلم آتیش میگیره از مظلومیت امام حسین ... این روزها خیلی احساس تنهایی میکنم جز خدا هم کسی رو ندارم که باهاش حرف بزنم، شبها تا دیروقت بیدارم و فقط با خدا حرف میزنم خودمم میدونم خیلی اشتباه تو زندگیم...
-
دلتنگی
دوشنبه 28 مهر 1393 13:39
باز هم منم و دلتنگی ... نمیدونم دلم میشکنه یا فقط میگیره از این ادمایی که فقط نقش دوست رو بازی میکنن ... خسته ام دیگه ... خسته از این دنیای پر از دروغ... چقده سخته وقتی به دوستات نیاز داری اونا تنهات میزارن... به همین راحتی تنها میمونی ... ولی فقط ادعای دوستیشون رو میبینی ... خنده داره بخدا ... خنده ولی خنده های تلخ...
-
دوستی
پنجشنبه 24 مهر 1393 21:36
باور خیلی چیزها این روزها برام سخت شده ... بخصوص باور دوستام ، نمیدونم واقعا دوست هستن یا تظاهر به دوستی میکنن ... ای خدا شُکرت باز خوبه تو هستی .... خیلی سخته دوستات رو اینجوری بشناسی... هروقت دارم روزهای سختی رو تحمل میکنم همشون از کنارم پراکنده میشن ... این روزها دارم به این موضوع فکر میکنم که چرا خدا دل منو اینقده...
-
دوستای نامهربون
جمعه 11 مهر 1393 18:20
دلم گرفته ... از دوستام همونایی که بخاطرشون به خودم و خانواده ام یه مشت بی سر و پا توهین کردن ... همونایی که هرکی پشت سرشون بد گفت من گفتم نه دارین اشتباه میکنین اونا خیلی هم خوبن... اره از اونا دلم گرفته ... من همه جوره دوستیم رو مهربونیم رو نشونشون دادم ولی مثل غریبه ها باهام رفتار میکنن ... اره از همونایی که...
-
خدایا ...
جمعه 11 مهر 1393 17:10
خدایا دلم را کسانی میشکنند که هرگز راضی به شکستن دلشان نبودم… از آدمهایت نمیگذرم… از دل سنگشان… از جنبه نداشتنشان… از همه خوبی هایی که دلشان را زد … خدایا از خودم هم نمیگذرم… حق من این همه مهربان بودن و احساس داشتن نبود… حق من این همه تنهایی نبود… خدایا من با آدمهایت بد نبودم… اما بد کردن… آنها را به تو واگذار میکنم…
-
هنوز
پنجشنبه 10 مهر 1393 14:04
هنوز هم کلافه ام نمیدونم چرا این حالم درست نمیشه دیشب باز تا دیر وقت بیدار بودم نمیتونستم بخوابم از بس کلافه بودم، خوابم می اومد ولی خوابم نمیبرد دیگه خسته شدم از این کلافگی چی میشد به ارامش میرسیدم هر شب اونقده فک میکنم که دیگه سرم میترکه از درد ولی هیچ فایده ای نداره جز سردردهای شدید و کلافگی باز هم عصبی شدم نمیدونم...
-
کلافگی
سهشنبه 8 مهر 1393 19:56
نمیدونم باز چرا اینقده کلافه شدم ظهر هرکاری کردم نتونستم یه ساعت استراحت کنم اعصابم باز بهم ریخت هیچی دیگه بلند شدم اومدم ویندوز لپ تابمو عوض کردم بعدش هم که داداشم و خانمش اومدن خونه یه خورده پیش اونا نشستم حوصلم سر رفت اومدم بقیه نرم افزارهایی که میخواستم رو نصب کردم و نشستم پای سیستم ولی هنوز هم کلافه ام اصلا بهتر...
-
دلم گرفته
سهشنبه 8 مهر 1393 09:45
این شبها مرهم دردم شده گریه صبح که از خواب بیدار میشم از دیدن چشمام و قیافه ام وحشت میکنم از بس گریه کردم دیگه چشمام نا ندارن خیلی خسته ام سرم درد میکنه تنم خسته اس دلم ارامش میخواد ارامشی از جنس دریا از جنس خدا دلم میخواد جوری اروم بشم که دیگه هیچی نتونه ازارم بده ولی نمیشه تا یه مدت به ارامش میرسم دوباره شروع میشه...
-
مثل همیشه
دوشنبه 7 مهر 1393 22:26
باز هم مثل همیشه اونی که باید درک کنه منم... دیروز تا حالا خیلی اعصابم بهم ریخته... حس میکنم خیلی تنهام خیــــــلی تنها... دلمم گرفته خیلی زیاد... کاش میتونستم برم یه جا که کسی نباشه تنهای تنها باشم .... یه جا که بتونم راحت داد بزنم ، گریه کنم بدون اینکه کسی بهم بگه چرا ... دلم میخواد ضجه بزنم اونقدر که دیگه صدام در...
-
روزهای سخت
دوشنبه 7 مهر 1393 12:21
روزهای سخت... بارون صدای احساســه نم نم بارون چشاتو میشناسه تورو از دست دادم تو یه لحظه آدم دنیاشو می بازه.. تلخه سکوته این خونه ۀخه غیر از خدا کی می دونه تو دلم آتیشه با تو بهتر میشه حال ِ این دیوونه.. این روزا سختن از اونی که باور کنی مگه میشه با یه خاطـره سر کنی تو میدونی من چیزی نگم بهتره تو دنیا کی از ما عاشق...
-
یه درد
شنبه 5 مهر 1393 16:59
اومدم فقط واسه یه چیزی اومدم بنویستم از درد از رنج خیلی سخت بوده این مدت برام خیلی بد گذشت بهم ولی گذشت دیشب یه چیز جدید فهمیدم این بار راجع به کسی که خیلی واسش ارزش قائلم و مثل برادرم میمونه از درداش از غصه هاش فهمیدم واسه همین از وقتی فهمیدم تا وقتی که پای سیستم بودم و بعدش رفتم خوابیدم همینجور گریه میکردم اشکام...
-
سلام و بدرود
شنبه 5 مهر 1393 16:48
سلام دوستای گلم یه مدت نبودم دلم میخواست واسه عید مطلب بزارم نشد بعد از اون هم که دیگه کلا نیومدم نت تا حالا که یه هفته ای هست که اومدم و امروز باز میرم و تا تیرماه اینده نیستم ... ولی وقتی برگشتم همیشه اپ میکنم
-
میخوایی ببخشمت ولی دلم نمیزاره
جمعه 11 بهمن 1392 01:38
اومدم گفتم ازت متنفرم ولی میبینم نیستم میبینم فقط نسبت بهت بی تفاوت شدم... دلم از دستت شکسته خیلی بد شکسته ازم خواستی ببخشم ولی دلم راضی نمیشه به بخشش ، میگی حرفات راست بوده ولی نمیتونم باور کنم، یادته چقده ازارم دادی چقده زجر کشیدم از دستت حالا که اومدی ازم میخوایی ببخشمت همه این ازارهایی که بهم دادی یادم میاد یادم...
-
کسی را دوست دارم
دوشنبه 30 دی 1392 14:02
❤کسی را دوست دارم... ❤ که آنقدر برایم کسی هست که نگاهم به دنبال کسی نیست ❤ و این را هزاران بار فریاد میزنم که دیگر کسی به چشمانم نمی آید ❤ و هیچ نگاهی دلم را نمیلرزاند ❤، تنها یک نفر است که مانند گنجینه ای گرانبها در دلم جای گرفته ❤، انسان که سهل است، ❤وجودش را به دنیا هم نمیدهم ❤
-
بغض
شنبه 28 دی 1392 22:38
“کنج گلویم قبرستانی است پرازاحساسهایی که زنده بگورشده اند، به نام بغض….” عشق گم شده من … نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند،وآدمهائی که هرگز تکرارنمی شوند…. وتو آنگونه ای… فقط همین…
-
نمره 1
جمعه 27 دی 1392 14:52
این مدت از بس رفتم تو سایت یونی اعصابم داغون شد ولی امروز رفتم دیدم نمره ساختمان داده رو زدن خدا رو شکر 16 شدم،خیالم راحت شد خیلی میترسیدم نمره ام پایین باشه هرچند امتحانم رو خوب داده بودم ولی هرچی فک میکنم میبینم باید بیشتر میشد اخه من فاینال رو خیلی خوب دادم 10.5 هم که پیش استاد داشتم یعنی من از فاینال 5 نمره گرفتم...
-
این ادمها آینه نیستند خورده شیشه اند
جمعه 27 دی 1392 00:11
دلم می خواهد از دید بعضی آدمها پنهان بمانم آدمهایی که مدام توی زندگیت سرک می کشند و با ژست صمیمیت داشته هایت را می شمارند احساساتت را خط کشی می کنند اشتباهاتت را سرزنش می کنند به چیز هایی که خود ندارند حسادت می کنند دست می گذارند روی نقطه ضعف هایت و آنها را بزرگ و بزرگتر می کنندو هر کاری که لازم باشد می کنند تا تو را...
-
وقتی
جمعه 27 دی 1392 00:07
وقتی کسی را عاشق خودت میکنی . . . در برابـــرش مسئولـــی . . . در برابـــر اشکهایش . . . شکستن غرورش . . . . لــحظه های شکستن در تنهایی . . . . و اگر یـــادت بـــرود ! ! در جایـــی دیگر سرنوشــــت به یادت خواهـــد آورد . . . !!!
-
حرف دلی از من دلشکسته
پنجشنبه 26 دی 1392 22:49
خسته ام خیلی خسته... . روحم خسته اس از این همه دروغی که شنیده از این همه بی وفایی که دیده... . دلم میخواد داد بزنم گریه کنم ولی مثل همیشه حرفام رو با سکوت داد میزنم و اشکم مثل همیشه خشکیده یعنی دیگه اشکی نمونده... . دیگه تو این دنیا کسی رو نمیبینم که لایق دوست داشتن باشه، لایق این باشه که بخوام دلم رو بهش ببخشم... ....
-
عشق و نفرت
چهارشنبه 25 دی 1392 22:09
نمیدونم چی بگم... . دلم گرفته، دلم شکسته از دست کسی که فکرش رو نمیکردم اخه من چیکار کرده بودم باهات که اینجوری ازم انتقام گرفتی تو که از همه چی زندگی من خبر داشتی چرا باهام این کار رو کردی من که بهت دروغی نگفته بودم... . دل مهربونم شده پراز نفرت از تو هیشکی باورش نمیشه من ازت متنفر شده باشم بخصوص 2 نفر که هردوتاشون...
-
ازت متنفرم
سهشنبه 24 دی 1392 17:38
میخواستم ازت انتقام بگیرم قدرتش رو هم دارم ولی گذشتم و واگذار کردم بخدا... . گفته بودم فاصله عشق و نفرت خیلی کمه ازت متنفرم... . متنفرم بخاطر دروغهایی که گفتی متنفرم که با دلم بازی کردی... میگی من التماست کردم و دلت به رحم اومد ولی یادت نیست هروقت من کوتاه می اومدم و میگفتم باشه از زندگیت میرم بیرون این تو بودی که...
-
روزی
سهشنبه 24 دی 1392 15:43
روزی می رسَد که در خیال خود جای خالی مرا حِس کُنی در دلَت با بغض بگُویی " کاش اینجا بود "
-
دلم گرفته
سهشنبه 10 دی 1392 21:20
خدایا دلـم گرفته بیا بریم کمی دور از این مردم قدم بزنیم بغض از من.. بارون از تو گفتن از من.. گوش دادن از تو.. دعا از من.. اجابت از تـو باشه؟! بریم شاید کمی دلم واشه ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﻓﮑﺮﯼ ﮐﻦ ﺍﺷﮏ ﻣﺎ ﻃﻌﻨﻪ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺣﻤﺘﺖ...!!