ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
واییییییییییی امروز عجب حالی گرفتم از دوتا پسر چقدر خوش گذشت با سمیرجونم رفتیم پیاده روی طرفای باغ ارم نشسته بودیم که یهو یه ماشین 206 پیشمون نگه داشت من و سمیر بلند شدیم برگردیم دیدیم اونا هم حرکت کردن و رفتن جلوتر نگهداشتن ولی ما برگشتیم سرجامون ولی از اونجایی که عمو پلیسه از قبل ما رو دید میزد فهمید و اومد سراغشون وای چه خوش گذشت
از بس بهشون خندیدم دیگه نا نداشتم خوشم اومد حقشون بود فکر کردن چی...
البته شانس آوردیم عمو پلیسه به یه پژوپارس گیر داده بود وگرنه معلوم نبود ما چه جوری میتونستیم از دست این دوتا دیوونه در بریم... ولی خداییش حالشون اساسی گرفته شد.
اینم عاقب پسرایی که مزاحم ما میشن
سلام میشا جان.
واقعا این جور آدما حقشونه یکی بیاد حالشونو بگیره.
همیشه لبات پر از خنده باشه عزیزم
ممنون مهندس جون
:)) این است جوانان ملی :دی
واقعاً
سلام.وبت عالیه.تبریک
سلام... ممنون ازلطفتون
راستی باید بگم هنوز کسایی هستن که قدر عشقو دوست داشتنو میدونن
ههههههه
حیف که اونجا نبودم وگرنه یا میزدمش یا میزدم!