ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

بخشش

نمیدونم چه حسیه وقتی بفهمی خالی از کینه هستی وقتی بفهمی دیگه هیچی نیست که خودت رو بخاطرش عذاب بدی. دیروز یه نفر بهم اس داد کسی که منو نابود کرده بود تا حالا چند بار خواسته بود حلالش کنم ولی واقعا نمیتونستم از ته دل ببخشمش، برام سخت بود کسی رو که باعث همه بدبختیهام بود رو ببخشم خیلی سخته.  

دیروز که دیدم یه اس برام اومده قفل گوشی رو که باز کردم و اسمش رو دیدم هنگ کردم راستش خیلی ترسیدم که بازش کنم از بس این آدم غیرقابل پیش بینی بوده برام آخرش مجبور شدم بازش کنم ببینم باز چی از جونم میخواد بازش که کردم اول عید رو تبریک گفته بود و ازم خواسته بود بخاطر این روز عزیز من حلالش کنم راستش از شبهای قدر به این ور هرچی از گذشته مونده بود برام رو از ذهنم پاک کرده بودم و گوشه ای از قلبم دفنش کرده بود و هرچی بدی از این و اون دیده بودم رو بخشیده بودم و فراموش کرده بودم واسه همین بهش اس دادم که عید تو هم مبارک و اینکه من تو این ماه رمضون همه چی رو فراموش کردم و میخوام زندگی جدیدی رو شروع کنم بهش گفتم بخشیدمش هم اون و هم بقیه رو...

عیدتون مبارک

فردا عید فطره  

نماز روزه هاتون قبول امیدوارم هرچی از خدا تو شبهای قدر خواستین براتون مقدر کنه البته اگه به صلاحتون باشه. 

پیشاپیش عیدتون مبارک دوستای گلم منو هم دعا کنین.

عید فطر

خداحافظ ماه پروردگار الرحمن الراحمین  


خداحافظ ماه لحظه های افطار و سحر  


خداحافظ ماه نعمت و رحمت و برکت  


خداحافظ ماه شب های نورانی قدر… 

عید فطر پیشاپیش مبارک

اومدم

دوباره برگشتم نمیدونم حالم چه جوریه ولی بهتر از قبلم خیلی بهتر از قبل دیگه احساسی به کسی ندارم... .  

راستش تو این مدت به همه چی فکر کردم به گذشته ای که پشت سر گذاشتم به حال و به آینده ای که پیش رو دارم تو گذشته هرچی که تلخ بود یا شیرین رو سعی کردم یه گوشه جمع کنم و همونجا هم دفنشون کنم موفق شدم البته تا حدودی ولی خوب الان که فکر میکنم دیگه حتی بهشون فکر هم نمیکنم.  

تو این مدت با یکی از دوستام که البته یکی از قل های دوستیم بود دعوام شد نمیدونم چرا ولی فکر میکنم تلافی همه رو سر این بیچاره که هیچ گناهی هم نداشت در آوردم اون بیچاره هم هیچی نگفت و حتی معذرت خواهی هم کرد اونقدر از این رفتارم خجالت کشیدم که نگو ولی خوب واقعا خودمم نمیفهمیدم چی میگم فرداش زنگ زدم و از دلش در اوردم بیچاره گفت میدونستم دیگه ظرفیتت تکمیل شده که وقتی من بهت اس دادم اینجوری رفتار کردی هیچی دیگه خلاصه منو بخشید دلم براش تنگ شده شاید تنها کسی باشه از گذشته که دلم براش تنگ شده آخه منو سعیده و زهرا مثل سه قلوها بودیم اکثر اوقات باهم بودیم ولی خوب حالا هرکدوم یه جایی ولی فقط ارتباط منو سعیده هنوز برقراره ولی زهرا که به خاطر یه آدم بی ارزش منو کنار گذاشت منم اونو دیگه کنار گذاشتم دیگه حتی نمیخوام بهش فکر کنم وقتی اون دوستی منو نمیخواد چرا من به فکرش باشم. 

از امروز به بعد هم دیگه به گذشته نه فکر میکنم و نه به آدمهایی که تو گذشته ام بودن کاری دارم اگه دوستام پایه بودن که منم هستم اگه نبودن منم کاری بهشون ندارم. 

هرکی تو این مدت بهم ضربه زد و داغونم کرد رو به حرمت تموم شدن این ماه مبارک میبخشم تا خدا هم منو ببخشه.  

هرکی منو رنجوند هرکی اومد و یه زخمی رو دلم گذاشت و رفت همه رو بخشیدم.   

خداجونم ازت میخوام به حرمت همین ماه عزیزت و به آبروی بانوی دو عالم فاطمه زهرا از سر تقصیرات من بگذری قول میدم یه زندگی جدید و خوب همونجوری که تو انتظار داری رو شروع کنم با یاد تو و امیدبه برکت و رحمت و بخشش تو.   

خداجونم رومو زمین ننداز. 

شکرت خداااااااااااااااااا

دوباره برمیگردم

زود زود برمیگردم با یه روحیه تازه و اراده ای قوی منتظرم باشین دوسی های گلم.

روحیه ام در دست تعمیره

روحیه ام رو دادم واسه تعمیر همین روزها برمیگردم بدون احساس و قوی تر از همیشه مطمئن باشین.   

دیگه نمیخوام واسه یه سری احساسات بی ارزش خودمو نابود کنم چیزی که فقط واسه خودم ارزش داشت نه بقیه پس دیگه نمیخوام باشه. برمیگردم با یه روحیه تازه با یه امید اونم فقط امید بخدا

تو این دنیا دوست داشتن و عشق هیچ معنایی واسم نداره همش چرت و پرته فقط به یه چیزی ایمان دارم عشق پدر و مادر و بالاتر از همه عشق به خدا پس منم میرم دنبال همینها دیگه هیچی وجود نداره نه احساس و نه کسی که بخوام براش همچین ارزشی قائل باشم.  

با دوستام هم مثل قبل یا درواقع مثل خودشون رفتار میکنم هر کی بخواد باشم هستم وهرکی نخواد هم نیستم چون دیگه حتی حاضر نیستم غرور یا احساسی واسه شون خرج کنم بسه هرچی بخاطر دوست و دوست داشتن ضربه خوردم یاد گرفتم واسه کسی ارزش قائل باشم که برام ارزش قائله همین.