ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

دلم چی میخواد نمیدونم

واقعا دلم گرفته هیچ وقت فکر نمیکردم اگه یونی تموم بشه این همه اذیت میشم از یه جهت خوبه چون از اون شهر مزخرف راحت شدم از یه طرف هم دلتنگ اتاقم و بعضی از دوستام شدم. تازه حس میکنم دیگه مستقل نیستم و از وقتی اومدم وابسته به بقیه شدم ولی نمیخوام اینجوری باشه باید یه کاری چیزی پیدا کنم که مستقل باشم . 

خداجونم این چه حسیه که افتاده به جونم کاش میتونستم همه چی رو فراموش کنم دوگانگی رفتارش خیلی گیجم میکنه کمکم کن با این قضیه کنار بیام نمیخوام یه بار دیگه برام اتفاقی بیفته میدونم اگه بفهمه دارم اذیت میشم کاری میکنه که نباید ولی خداجونم تو که میدونی من چه حالی دارم پس کمکم کن نذار داغون شم.  

حس دلتنگی خیلی بده خیلی خیلی بد... 

یونی

آخیششششششششششششششششش 

دیروز بلاخره امتحانام تموم شد و از شر همه چی راحت شدم . دیگه دارم از شر این شهر راحت میشم. 

خداجونم شکررررررررررررررررر 

روز پدر

من نمی‌فهمم چرا هیچ کس نمینویسد از مردهــا
از چشم‌ها و شــانه‌ها و دستهایشــان
از آغوششان ...
از عطر تنشـان،
از صدایشــان... 

پررو می‌شوند؟
خب بشوند….
مگر خود ما با هر دوستت دارمی تا آسمـان نرفته‌ایم؟
مگر ما به اتکــاء همین دست‌ها
همین نگاه‌ها
همین آغوشهـا، در بزنگاههای زندگی
سرِپا نمانده‌ایم؟…
من بلد نیستم در سـایه، دوست داشته باشم
من می‌خواهم خواستنم گوش فلک را کر کند
من می‌خواهم
مَردَم بداند دوستش دارم…. 

روز پدر و روز مرد مبارک...

روز پدر2

پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون

با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون

هر چی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزوها

هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا . . . 

 

بابای گلم روزت مبارک

امتحان مباحث

امروز دلم شکست از دست کسی که حتی فکرش رو هم نمیکردم. 

صبح ساعت 10 امتحان مباحث داشتم موقع امتحان از شانس بدم سیستم مشکل داشت تازه وقتی به استاد گفتم جابجام کرد ولی اون یکی سیستم هم مشکل داشت خیلی ناراحت شدم همه تلاشمو کردم که همه برنامه ها رو بنویسم ولی از اونجایی که امروز شانس نداشتم به زور تونستم فقط یکی از برنامه ها رو بنویسم خیلی ناراحت شدم چون بقیه اش رو بلد بودم براهمین به استاده گفتم جوابش حرصمو در آورد آخه گفت من مقصر نیستم ولی حداقل میتونست بهم وقت بده ولی اونقدر نامرد بود که این کار رو نکرد منم ناراحت اومدم خوابگاه اونقدر گریه کردم که خوابم برد، منم استاده رو نمیبخشم چون تنها کمکی که میتونست کنه این بود که 10 دقیقه وقت بده ولی نداد نمیتونم کارش رو فراموش کنم...

شب آرزوها 2

خدایا! کمک کن

معرفت ده

بینش ده

که در شب آرزوها،

در قلبم، آرزویی داشته باشم

تو گویی به داشتن چنین بنده ای با چنان آرزویی به  

 

فرشتگانت مباهات کنی 

از خدا میخوام هر آرزویی که دارین در این شب عزیز برآورده بشه