باید کمک کنی ، کمرم را شکسته اند
بالم نمی دهند ، پرم را شکسته اند
نه راه پیش مانده برایم نه راه پس
پل های امن ِ پشت سرم را شکسته اند
هم ریشه های پیر مرا خشک کرده اند
هم شاخه های تازه ترم را شکسته اند
حتی مرا نشان خودم هم نمی دهند
آیینه های دور و برم را شکسته اند
گل های قاصدک خبرم را نمی برند
پای همیشه ی سفرم را شکسته اند
حالا تو نیستی و دهان های هرزه گو
با سنگ ِ حرف ِ مُفت ، سرم را شکسته اند
امشب شب قدره شب ضربت خوردن حضرت علی.
دلم گرفته، تنهام،حوصله هیچ کاری رو ندارم. دلم میخواد بشینم فقط گریه کنم اونقدر که از حال برم. از مظلومیت حضرت علی دلم میگیره از اینکه همه امام هامون تو مظلومیت به شهادت رسیدن بخصوص امام رضا که تو غربت شهید شد. دلم میخواست امشب تو حرمش بودم تا صبح می نشستم و ازش میخواستم شفاعتم رو پیش خدا بکنه تا خدا یه ذره از گناهامو ببخشه. وای خدای من چقدر دلم گرفته قلبم داره از غصه میترکه نمیتونم هیچی بنویسم یعنی حرفی ندارم که بگم مگه اینکه بگم خدایا منو ببخش. خدایا من خطاکار رو ببخش از گناهام بگذر. من جز تو پناهی ندارم بی پناهم نکن میدونم هرچقدر بد باشیم بازم بهمون فرصت میدی آخه تو کریمی و رحیمی. خداجونم دارم دق می کنم کمکمممممممممممممممممم کننننننننننننننننننننننننن
خدایا محتاجم پناهم بده.
خدایا دوستت دارم.
التماس دعا
وقتی نیست نباید اشک بریزی
باید بگذاری بغض ها روی هم جمع شوند و جمع شوند...تا کوه شوند،تا
سخت شوند ،
همین ها تو را میسازد...سنگت می کند درست مثل خودش !
باید یادت باشد حالا که نیست
اشکهایت را ندهی هرکسی پاک کند ...میدانی؟
آخر هرکسی لیاقت تو و اشکهایت را ندارد....