ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

شب قدر(19)

 

امشب شب قدره شب ضربت خوردن حضرت علی. 

دلم گرفته، تنهام،حوصله هیچ کاری رو ندارم. دلم میخواد بشینم فقط گریه کنم اونقدر که از حال برم. از مظلومیت حضرت علی دلم میگیره از اینکه همه امام هامون تو مظلومیت به شهادت رسیدن بخصوص امام رضا که تو غربت شهید شد. دلم میخواست امشب تو حرمش بودم تا صبح می نشستم و ازش میخواستم شفاعتم رو پیش خدا بکنه تا خدا یه ذره از گناهامو ببخشه. وای خدای من چقدر دلم گرفته قلبم داره از غصه میترکه نمیتونم هیچی بنویسم یعنی حرفی ندارم که بگم مگه اینکه بگم خدایا منو ببخش. خدایا من خطاکار رو ببخش از گناهام بگذر. من جز تو پناهی ندارم بی پناهم نکن میدونم هرچقدر بد باشیم بازم بهمون فرصت میدی آخه تو کریمی و رحیمی. خداجونم دارم دق می کنم کمکمممممممممممممممممم کننننننننننننننننننننننننن 

خدایا محتاجم پناهم بده. 

خدایا دوستت دارم.  

التماس دعا

نظرات 1 + ارسال نظر
سعید سعیدی یکشنبه 30 مرداد 1390 ساعت 17:26

بسیار عرفانی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد