ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

اتفاق بد

سلام به دوستای گلم بخصوص اونایی که همیشه به وبلاگم سر میزنن و به من لطف دارن. 

این روزها اتفاق بدی برام افتاده که ذهنم رو خیلی درگیر کرده همیشه عادت داشتم خودم مشکلاتم رو حل کنم ولی اینبار مجبور شدم به داداشم بگم آخه اولش میترسیدم بهش بگم از واکنشش میترسیدم ولی وقتی دیدم خودم نمی تونم کاریش کنم به اون گفتم الانم خیلی عصبانی شده ولی خوب از اینکه بهش گفتم پشیمون نیستم حداقل با کمکش میتونم مشکلم رو حل کنم. خیلی ذهنم درگیر بود از اینکه برم بیرون میترسیدم از اینکه یهو کسی رو که دوست ندارم تو خیابون ببینم می ترسیدم. دوشنبه میخوام برم خونه وای تا اون موقع من دیوونه میشم من از این شهر نفرت دارم از این شهر خاطره خوشی ندارم .اگه از این شهر برم دیگه دوست ندارم برگردم . دوستای گلم برام دعا کنین که مشکلم حل بشه دیگه خسته شدم از بس تنش روحی داشتم از بس استرس و دلهره داشتم.دلم میخواد یه بار هم که شده بی غم و غصه باشم. 

همه تون رو دوست دارم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
یه دوست پنج‌شنبه 14 اردیبهشت 1391 ساعت 22:53

سلام دوست عزیز نمیدونم شوخی بود یاجدی اما دوتا ژیشنهاد دارم واست یکیش اینکه موج رادیو جوانو اگه توتهران هستی ۸۸ بگیری اگه هم جای دیگه یجور ژیداش کن زیاد سخت نیست اما پیشنهادم یه برنامه هس که شنبه شبا ساعته ۹ شب ازاین شبکه ژخش میشه که می تونه بهت کمک کنه یکی دیگه هم موجه فرهنگه که شنیدن اون برنامه هم ضرر نداره ساعت ژخششم از۱۲ شب تا۳ بامداده می تونه کمکت کنه اما راستی خواستم بهت بگم بی خیالش مزاحم همیشه وجود داره بهترین کارو کردی که به داداشت گفتی ..

salam
mer30 ke be weblogam sar zadin kash khodeton ro moarefi mikardin

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد