ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

شب آرزوها

خدایا! کمک کن  

معرفت ده

 بینش ده

که در شب آرزوها،

در قلبم، آرزویی داشته باشم

تو گویی به داشتن چنین بنده ای با چنان آرزویی به فرشتگانت مباهات کنی

نفس تو

نفست چقدر شبیه  

مردمک چشمم
 

دودو ... می زند
 

ترسیده ای ؟
 

خسته ای شبیه خودم؟
 

و هراسان شبیه ثانیه ها
 

سنگین مثل دقیقه ها
 

وساعتها را...  


راستی قولهایت را به چه قیمت به عبور زمان فروخته ای؟
 

من هنوز کنار رد پای گذشته ایستاده ام
 

خودم را به خواب نبودنت می زنم
 

چشمهایم چقدر چرت می زنند
 

میان لالائی حقیقت
 

کجای این نبودنها
 

به بودنم می خندی

باورکن

چند روز زندگی را تنها گاه پریدن می دانم.     

 

شاید سخت باشد اینکه همیشه در این اندیشه باشیم : " پرواز سخت است ! "
 


باید آموخت که انسان خلق شده است برای " حرکت " و نه " ایستایی "
 


برای پریدن و اوج گرفتن.
 


که اگر جز این بود آفرینش او را بی معنا می دانستم.
 


بایدرفت
 


باید شد،
 


نباید ماند
 


اینجا جای ماندن نیست
 


باور کن

سلامی دوباره

بازهم سلام 

این روزها سرم واقعا شلوغه امتحان میان ترم دارم اینا تمام نشده پایان ترمم شروع میشه واقعا خسته کننده است.خیلی خسته ام.اونقده دلم میخواد یه دل سیر بخوابم.شما جای من خوب بخوابین از اینکه همیشه به وبلاگم سر میزنین واقعا ممنونم. وقتی میام میبینم بهم پیام دادین خوشحال میشم که این همه دوست دارم.براتون دعا میکنم هرجا که هستین شاد و سرحال باشین.راستی دوستای گلم پنج شنبه شب آرزوهاست تو این شب هرچی از خدا بخواین بهتون میده.امیدوارم هرچی از خدا میخواین و اگه صلاح باشه بهتون بده و همه آرزوهاتون برآورده بشه.