ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

روزهای بد داره تمام میشه

اینا روزها بدجوری دلم گرفته یا بهتر بگم هرکسی از راه میرسه سعی داره دلمو بشکنه واسه همین داغون شدم دیگه چیزی ازم نمونده.دلم میخواد هرچی زودتر بمیرم و راحت بشم دیگه خسته شدم از بس که فریادمو تو گلو خفه کردم کاش کسی بود که میتونستم باهاش حرف بزنم و خودمو خالی کنم هرچند باخدا که حرف میزنم آروم میشم ولی همین که آروم میشم یکی رو اعصابم راه میره دیگه خسته ام از این همه تنهایی و درد و رنج دیگه به هیشکی اعتماد ندارم بازم برگشتم سر خونه اولم ولی حالا که خدا یه فرصت دیگه بهم داده میخوام بهترین استفاده رو ازش ببرم میخوام تمام تلاشمو بکنم تا جلو خانواده ام شرمنده نشم میخوام همونی باشم که قبلاً بودم از اونجایی هم که وقتی تصمیمی میگیرم باید عملی بشه مطمئنم که از پسش برمیام. دوستای گلم برام دعا کنین. 

خداجونم کمکم کن که بی تو هیچم و با نیستی قرینم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد