ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

خدای من

خدای من...  

   آرام در گوشه ای نشسته ام ؛  


 کار از چسب و باند و پانسمان گذشته..! 


 "زخم" به روحم رسیده ، 


 خدایا.. 


 تا خرخره پر از زندگی ام.. !  


 مرسی دیگه میل ندارم ؛سیرم.. !!! 

نظرات 5 + ارسال نظر
افسانه یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 22:44 http://gtale.blogsky.com/

سلام شیما جان

دلتنگی یعنی :دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی

و وانمود کنی داری ساعتو می بینی

سلام افسانه جان اسم میشا رو درست نوشتم میتونی امتحان کنی
میدونم چی میگی این کار این کار این روزهای خودمه

میلاد آرشام دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 20:03 http://arsentus.blogsky.com

+خدا میگه نه باید بازم میل کنی...

-خب خدا شاید نمیخوایم بازم ازین زندگی لعنتی میل کنیم

+نه باید میل کنی...

میلاد آرشام دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 20:13 http://arsentus.blogsky.com

یادم رفت سلام کنم

سلام...

افسانه دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 22:04 http://gtale.blogsky.com/

سلام میشا جون

بی هیچ صدائی می آیند
زمانی که نمی دانی
در دلت یک مزرعه آرزو می کارند و ...
بی هیج نشانی از دلت می گریزند
تا تمام چیزی که به یاد می آوری
حسرتی باشد به درازای زندگی
چه قدر بی رحمند رویاهـا ...

مونا یکشنبه 14 آبان 1391 ساعت 21:14 http://www.santimantal.blogfa.com

سلام عزیزم مطلبت قشنگ بود.مرسی

مرسی از لطفتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد