خدای من...
آرام در گوشه ای نشسته ام ؛
کار از چسب و باند و پانسمان گذشته..!
"زخم" به روحم رسیده ،
خدایا..
تا خرخره پر از زندگی ام.. !
مرسی دیگه میل ندارم ؛سیرم.. !!!
═══════════ ೋღ☃ღೋ ═══════════
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !
از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “
فهمیدم
پای ” او ” در میان است . . .
═══════════ ೋღ☃ღೋ ═══════════
بعضی هــا را
هر چقـدر هـم که بخواهـی تمام نمیــــ شوند
همیشـه به آغوششـان بدهـکار میـــ مانـی
حضـورشان گـرم استــــ
سکوتـشان خالی میـــ کند دل ِ آدم را
آرامـش ِ صدایشـان را کــم می آوری
هــر دم ، هر لحظــه کـم می آوریــشان .... ! ! !
_*بــــــاور نمی کنم
_*اینگونه عاشقـانه
_*در مـن ، حبس شده باشی!!
_*بگو با چه جادوئی
_*مرا اینگونه نا عادلانه وقف خودت کردی؟