ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

خبرهای جدید

سلامی دوباره باز اومدم 

این مدت یه خورده کار داشتم البته به نت هم دسترسی نداشتم نمیتونستم راحت بیام که آپ کنم ولی الان اومدم و با یه سری خبرهای خوب. 

اول اینکه دارم رو پروژه ام کار میکنم یکم مشکل داشتم که رفع شد و از امروز به بعد میخوام بشینم پای برنامه نویسی و طراحی اصلیش برام دعا کنین چون پای آینده ام در میونه و همینطور میخوام داداش دردونه رو خوشحال کنم. 

گفتم داداش دردونه الهی قربونش برم داره بابا میشه جمعه این خبر رو شنیدم نمیدونین چقده خوشحال شدم اون همه که واسه داداش دردونه خوشحال شدم واسه داداش کوچیکه نشدم نه اینکه نباشم ولی آخه این داداش دردونه یه خورده شرایطش خاص بود آخه خانمش یه بار بچه سقط کرده بود ولی حالا به یاری خدا و به کوری چشم حسودها دوباره باردار شده .... وای خیلی خوشحالم جالب اینجاست که بچه های هردوتاداداشم تو سال 92 به دنیا میان یکی فصل بهار یکی هم پاییز مثل باباش وای الهی من قربون هردوشون برم. 

داداش کوچیکه که اسم بچه اش ابوالفضله وای خدا دلم میره تا این دوتا وروجک به دنیا بیان. 

خیلی خوشحالم امیدوارم تن هردوتاشون با ماماناشون سالم باشه و در سلامت کامل به دنیا بیان. 

امیدوارم هرکی آرزوی بچه دار شدن داره خدا تو سال جدید اونو به آرزوش برسونه. از خدا میخوام هرکی هر آرزویی داره اونو بی جواب نذاره امیدوارم همگی سال خوب و خوشی رو در پیش داشته باشیم پر از شادی و خوشی.من که این سال که تنش های زیادی هم برام داشت رو با خوشی تموم کردم امیدوارم سال جدید هم اینجوری باشه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد