ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

درهم نوشت 3

بازهم امروز دیر بیدار شدم ولی خوب همه کارام رو انجام دادم وسایلم رو جمع کردم و لباسام رو هم که شستم فقط مونده جزوه هام و لب تابم که اینم فردا آماده میکنم.  

دیشب با تمام خستگی ای که داشتم باز تا 3 بیدار بودم... وای دوباره دارم بد میشم میدونم همه این بی حالی و کسلی این چند روزه بخاطر ساعت خوابمه باید دوباره درستش کنم چون هیچی ارزش این که من اینجوری به خودم و سلامتیم ضربه بزنم رو نداره.  

این روزها تصمیماتی گرفتم که امیدوارم بتونم درست انجامش بدم. قراره بعد از شیراز برم خونه آجیم و یه مدت همونجا بمونم، دلم واسه خونه تنگ میشه ولی این مسافرت به نفع خودمم هست. 

دیشب هم رفتم تو سایت سنجش و انتخاب شهر رو انجام دادم وبقیه اش دیگه با خداست ولی من انتظاری ندارم فقط دوست دارم زودتر نتایج رو بزنن که تکلیف خودمو بدونم، میخوام اگه قبول نشدم شروع کنم به درس خوندن واسه کنکور سال آینده... .  

خداجونم هرچی صلاحه همون رو برام در نظر بگیر.  

آهان راستی یه نقطه ضعف از یکی دارم وقتی اذیتش میکنم اینقده حال میده،الهی حرصش در میاد وقتی بهش میگم تقصیر خودشه اگه یه عروسک بهم بده منم کاریش ندارم ولی نمیده منم تا میتونم اذیتش میکنم. (ولی خوب از اونجایی که من خیلی دوستش دارم دیگه بهش نمیگم مگه مواقعی که اذیتم کنه )

خدایا شکرررررررررررر

نظرات 1 + ارسال نظر
Arash چهارشنبه 30 مرداد 1392 ساعت 01:13

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد