ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

درد ودل

امروز اومدم خونه خواهرم دیگه از شیراز خسته شدم، ولی از یه جهت ناراحتم که بنابه دلایلی نمیتونم بگم... . 

 

دلم واسه یه دوست خوب تنگ شده کاش میتونستم الان باهاش حرف بزنم، تا با شوخی هاش خنده به لبام بیاره این چند روزی که شیراز بودم اون و دابه کمکم میکردن که ناراحت نباشم و بخندم واقعاً هم موفق بودن تاحالا که خوب بوده، ولی از ظهر که رسیدم اینجا دلم براشون تنگ شده و همش میگم کاش پیشم بودن... . 

این روزها حسابی به دعا نیاز دارم برام دعا کنین که خدا روی منو زمین نندازه نه به خاطر خودم بخاطر مامان و بابا و داداشم، خدایا به حق آبروی فاطمه زهرا کمکم کن. 

التماس دعا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد