ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

خدا

شبی در خواب دیدم با خدا لب ساحل قدم میزدم .

دیدم در لحظات شادی جای دو پا و در لحظات سختی

جای یک پاست . به خدا گفتم : خدایا چرا در

سختیها مرا تنها گذاشتی ؟ خدا گفت :

من در سختیها تو را به دوش کشیدم . ...

هرزمانی که دلم میگیرد

من نشاطم این است ،

مینشینم به کناری
و
به زیبایی اخلاق خدا می نگرم
  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد