ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

عشق و نفرت

نمیدونم چی بگم... .  

دلم گرفته، دلم شکسته از دست کسی که فکرش رو نمیکردم اخه من چیکار کرده بودم باهات که اینجوری ازم انتقام گرفتی تو که از همه چی زندگی من خبر داشتی چرا باهام این کار رو کردی من که بهت دروغی نگفته بودم... .  

دل مهربونم شده پراز نفرت از تو هیشکی باورش نمیشه من ازت متنفر شده باشم بخصوص 2 نفر که هردوتاشون حال بد منو به چشم خودشون دیدن، حق هم دارن ولی خوب به قول یکیشون فاصله عشق و نفرت اندازه یه تار مو میشه...  

خودت این فاصله رو برداشتی خودت کاری کردی ازت متنفر بشم... .  

برام سخته دلم پر از نفرت باشه ولی نمیتونم کارت رو فراموش کنم واسه همین واگذار کردم به خدا ازش خواستم خودش نجاتم بده خودش منو از این نفرت خلاص کنه و جواب کارت رو بده... .  

دوست ندارم تو دلم کینه راه پیدا کنه ... .  

بالاخره این روزها هم میگذره برام ولی بدون که خدا نمیگذره ازت بخاطر قطره قطره اشک من بخاطر دل شکسته من ... .  

این اخرین پست من راجع به تو تو این وبلاگه چون دوست ندارم محیط اینجا رو از یاد کسی پر کنم که ازش متنفرم .   

نظرات 1 + ارسال نظر
پرنده مهاجر پنج‌شنبه 26 دی 1392 ساعت 07:58 http://mantolove1385.blogsky.com

سلام
از همدردیت ممنونم

با تشکر
امید پرنده مهاجر

خواهش میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد