ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

مامانم

سلام 

امروز دکتر مامانم رو عمل کرد خدا رو شکر عملش خوب بود  ولی تا از اتاق عمل اوردنش بیرون دق کردم. استرس شدید داشتم آخه عملش سخت بود ولی بهر حال بخیر گذشت و الان خوشحالم . خدارو شکر می کنم که جوابمو داد.فقط میتونم بگم خداجون دوستت دارم. 

 

خداجون دوستت دارم 

خداجون دوستت دارم 

خدا،خدا،خدا،خدا،خدا،خدا 

خداجونم دوستت دارم. 

بابت همه چی ممنون 

بازهم میگم خداجون دوستت دارم 

خدای آسمونها

خدایا کمکم کن ،این ترس چیه که تو وجودم افتاده دارم دیوونه میشم. 

 

 خدایا فقط تو میتونی کمکم کنی.   

خدایای آسمونهاو زمین کمکم کن بهت نیاز دارم  

 

مامانم رو از تو میخوام

خدایا دوستت دارم  

التماس دعا

خالی از حرف

سلام 

این چند روز هرکاری کردم نتونستم پست جدیدی بذارم الانم نمی دونم چی بگم آخه خالی شدم حرفی ندارم. 

فقط استرس دارم و نگرانم.تنها جمله ای که این روزها از دهنم درمیاد اینه که خدایا خودت کمک مامانم کن.  

التماس دعا

یارب

 

فقط دوست دارم بگم خدا و اونقدر این کلمه رو تکرار کنم تا از خدا جواب بگیرم. 

خدایا دوستت دارم... 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم  

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا منم زهرا بنده خطاکارت اومدم بهت پناه آوردم پناهم بده، کمکم کن بتونم سرپابایستم کمکم کن بتونم مقاومت کنم. مطمئنم کمکم میکنی خداجونم همیشه هرچی خواستم اگه مصلحت بوده بهم دادی اگه هم نبوده بهم فهموندی که مصلحت نیست ولی حالا بهت پناه آوردم و شفای مادرم رو ازت میخوام.خدایا به دستان بریده ابوالفضل به گلوی بریده حسین قسمت میدم کمکش کن. خدایا سلامتی مادرم رو ازت میخوام.میدونی که اگه بلایی سرش بیاد منم میمیرم 

التماس دعا

مامان جونم

سلام خدای خوبم 

خداجونم کمکم کن دارم از غصه میترکم.این ترس رو از وجودم پاک کن. نذار روحمو آزار بده.بیشتر از این دیگه تحمل ندارم. خداجون کم آوردم دیگه تحمل این همه بار سنگین رو ندارم شونه هام زیر این همه بار افتاده دیگه توان نداره. خداجونم مامانم از تو میخوام کمکش کن. دیگه طاقت دیدن ناراحتیش رو ندارم.نمی تونم ببینم داره ذره ذره جلو چشمام آب میشه این وسط باباجونمم داره از غصه آب میشه. خدایا تا حالا هرچی ازت خواستم بهم دادی حالا هم سلامتی مامانمو بهش برگردون.  

خداجونم میدونم صدامو میشنوی پس کمکم کن میدونم میبینی چقدر زجر میکشه. خدایا سلامتیش رو برگردون.دلم میخواد مثل قدیما بشه که بدون کمک همه جا میرفت. 

خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا 

برام دعا کنین

بچه های دانشگاه

امروز علاوه براینکه روز بدی بود خوبم بود سرکلاس خیلی سربه سر استاد زبان گذاشتیم خیلی استاد باحالیه.تازه دوهفته دیگه میخواد امتحان میان ترم بگیره. اما یه ایراد داره اونم الان دو ترمه باهاش درس گرفتم ولی هنوز نمی تونه فامیل منو تلفظ کنه البته شایدم حق داشته باشه آخه استاد زبانه ولی در کل خیلی خوبه. 

دلم واسه بچه های الکترونیک خوابگاهمون تنگ شده بخصوص سمیرا و پرستو و فاطمه جون سه تاشون هم که باخودم ترم تابستونه گرفتن.زهرا وسحر در هفته دوروز میان خوابگاه پیشم ولی وقتی میرن دلم میترکه از غصه.ولی الان یکم بهترم چون دوست خوبم (س) هستش تازه خیلی بهم کمک میکنه و راهنمایی میکنه چیکارکنم. داره فوق لیسانس میخونه.خوش به حالش.هی روزگار چه بازهایی که با ما آدما نمی کنی. 

خوب دیگه زیادی حرف زدم ولی اینجوری سبک میشم. 

برام دعاکنید.