ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

گام پنجم

امروز می خوام دنیامو عوض کنم 

 

از غصه خوردن بی فایده خسته شدم  

 

ته غصه خوردن برام فقط راکد موندن و پژمرده شدن بود....... 

 

امتحاناتم داره شروع می شه و من باید فکرم آزاد باشه 

  

پس جدی جدی باید بی خیال غم و غصه بشم..... 

 

برام دعا کنید.....

 

گام دوم

امروز خیلی دلم گرفته بود. چون دور از خونه ام خیلی زود زود دلم می گیره..... 

 

دلم واسه همه چیز تنگ شده. واسه خونواده ام، واسه خونه مون، واسه اتاقم، واسه دوستام..... 

 

ولی انگار هیچ کس نمی خواد بفهمه 

 

همه میگن عادت می کنی اما من.............. 

 

دیگه گاهی وقتا حتی اشک هم به چشمم نمیاد. احساس می کنم اشکهامم دیگه تموم شدن... 

  

کی این روزا تموم می شه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گام آغازین

سلام 

این اولین پست وبلاگ منه. میخوام توی این وبلاگ از روزهایی بگم که گذشتن و همچنان دارن می گذرن. 

 

امیدوارم که بتونم دوستای خوبی پیدا کنم 

 

منتظر حضور گرمتون هستم........