ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

یونی 7

این هفته هم خیلی خوب بود یعنی از اولش خوب شروع شد ولی آخرش یکم بد شد... شنبه که خوب بود نمره کارگاه رو کامل گرفتم... یکشنبه هم که چندرسانه ای داشتیم اونقدر خندیدیم که آخر کلاس دیگه نا نداشتیم از بس اذیت کردیم آخه کلاسش خیلی باحاله استاده هم که تا حالا خوب بوده... دوشنبه هم خوب بود امتحان داشتم که خوب دادم عصرمبانی داشتم ولی در کل خیلی خسته شدم... دیروز هم که خیلی خوش گذشت از بس سر به سر بچه ها گذاشتم که بیچاره ها میگفتن تو رو خدا دیگه اذیت نکن یعنی یه جوری باهاشون کل کل کردم اوناهم کم آوردن نمیدونستن چیکار کنن... آخرش هم که بچه زرنگ کلاس برام ساختمان داده توضیح داد بعد هم من اومدم خوابگاه اوناهم رفتن کلاس... اما امروز، وای امروز خیلی باحال بود هرچند بخاطر خبر بدی که دیشب شنیدم خیلی ناراحت بودم ولی روز خوبی بود از لحاظ درسی... امروز سر کلاس ساختمان داده استاده حسابی شوخی میکرد موقع درس دادن خیلی خوش گذشت ما هم که تیکه میپروندیم و میخندیدم اما خداییش مبحث امروز یه خورده سخت بود تازه میگفت اینا هنوز مقدمه است اگه این مقدمه بود وای به حال درسه...  

امروز داداش دردونه شیراز بود قرار بود بیاد دیدنم ولی نشد هم من کلاس داشتم هم اون کار داشت آخرش هم که ندیدمش و اون رفت خونه اش ولی قول داد دوهفته دیگه با خانمش بیان اینجا و سه روز بمونن خداکنه بیاد چون دلم حسابی براش تنگیده... خو چیکار کنم دوستش دارم

یونی 5

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یونی 4

این چند روزه خیلی خسته شدم الانم اونقدر خوابم میاد که نگو ولی باید درس بخونم آخه این ترم شوخی بردار نیست همه درسام اختصاصی و سنگینه واسه همین باید حسابی درس بخونم که همه رو نمره بالا بگیرم، از اون طرف هم باید برم کلاس کنکور و خودمو واسه کنکور کارشناسی آماده کنم... واسم دعا کنین موفق بشم...  

سه شنبه که صبح کلاس داشتم، ولی چهارشنبه ده دقیقه به 12 شروع شد ولی از بس خندیدیم اصلا نفهمیدیم کی کلاسمون تموم شد از بس به استاده تیکه انداختیم و نگرفت تازه خودش بدتر از ما بود ولی در کل این هفته خیلی خوش گذشت. تازه سه شنبه ظهر با دوستای یونی رفتیم کلاه قرمزی و بچه ننه رو نگاه کردیم خیلی حال داد اونجا هم به دوتا کفتر عاشق گیر داده بودیم از بس اذیتشون کردیم تا فیلم تموم شد زود در رفتن بیچاره ها .  

از بس این فیلم باحال بود که نگو تیکه های باحال زیاد داشت ماهم که پایه خنده و شوخی اونقدر گفتیم و خندیدیم که نگو واسه همین قرار شد هر هفته سه شنبه بریم سینما فیلم نگاه کنیم بچه مثبتیم دیگه تفریح ما هم اینه البته این وسط بعضی ها رو هم اذیت میکنیم.  

یه استاد داریم که بهش میگیم استاد کله البته این لقب رو ترم 1 یکی از بچه ها روش گذاشت واسه همین ما هم همیشه بهش میگیم استاد کله روز چهارشنبه باهاش درس داشتیم وای از بس اذیتش کردیم و خندیدیم که نگو تازه من که ازش یه نمره گرفتم قیافه خیلی ها این وسط دیدنی بود حتی به استاد میگفتن نباید بهش بدی و اون تقلب کرده ولی استاد کله حال همه رو گرفت الهی این استاد چقدر باحاله بهشون گفت مهم اینه که میدونه چی به چیه الکی رو نویسی نکرده ولی وقتی بهش گفتم من جزوه این درس رو از بچه های ترم پیش گرفتم و تابستون از روش خوندم خیلی حال کرد و حال بچه ها رو گرفت عجب یه جا از من طرفداری کرد... واسه همین میخوام از این به بعد سر کلاسش بهتر از بقیه باشم خدا کنه همینجوری بشه... واسم دعاکنین.  

اینم از هفته اول مهر امیدوارم از این به بعد هم مثل این هفته باشم سراسر خوشی و خنده البته امیدوارم همه اینجوری باشن

یونی 3

این دو روزه خیلی خسته شدم همش کلاس اونم پشت سرهم آخه از اول مهر کلاسهامون بطور رسمی شروع شده واسه همین یکم خسته شدم ولی خوب خیلی خوب بوده شنبه اول کلاس آمار داشتم اونم با استادی که میخواستم خوب بود واقعا که عالی درس میده... بعدش مبانی الکترونیک کارگاهش رو داشتیم اونم خوب بود اول درس رو توضیح داد بعد هم یه آزمایش داد که انجام بدیم منم خیلی راحت تنهایی از پسش براومدم اونایی که گروهی بودن نتونستم انجامش بدن... . 

دیروزهم که فقط ظهر کلاس داشتم اونم محیطهای چندرسانه ای خیلی خوب بود از بس که آتیش سوزوندم تازه هرچی استاد هم میگفت جواب میدادم من با این نرم افزاره کار نکرده بودم ولی بهتر از بچه ها بودم که میگفتن کار کردیم واسه همین استاده خوشش اومده بود. 

حالا صبح از یه ربع به هشت کلاس دارم تا دوازده بعدش دو دارم تا سه و نیم کلاسهای فرداهم خوبن یکی مبانی الکترونیکه یکی هم زبان اسمبلی ... حالا ببینم فردا چطور میشه. 

یه کوچولو هم باید از دوستای گلم معذرت بخوام آخه این مدت وقت نکردم درست و حسابی بهشون سر بزنم آخه تو یونی خیلی خسته میشم تا برسم به خوابگاه و غذا بخورم و کارام رو انجام بدم شب شده و باید بخوابم که صبح زود بیدار بشم برم کلاس خیلی خسته کننده است همش صبح زود

خاطرات یونی 2

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خاطرات یونی 1

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.