ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

سرنوشت

ای سرنوشت از تو کجا میتوان گریخت ؟

من راه آشیانه خود را از یاد برده ام

یک دم مرا به گوشه ای راحت رها نکن

یا تلاش کن تا بدانم نمرده ام

مامانم

سلام 

امروز دکتر مامانم رو عمل کرد خدا رو شکر عملش خوب بود  ولی تا از اتاق عمل اوردنش بیرون دق کردم. استرس شدید داشتم آخه عملش سخت بود ولی بهر حال بخیر گذشت و الان خوشحالم . خدارو شکر می کنم که جوابمو داد.فقط میتونم بگم خداجون دوستت دارم. 

 

خداجون دوستت دارم 

خداجون دوستت دارم 

خدا،خدا،خدا،خدا،خدا،خدا 

خداجونم دوستت دارم. 

بابت همه چی ممنون 

بازهم میگم خداجون دوستت دارم 

خدای آسمونها

خدایا کمکم کن ،این ترس چیه که تو وجودم افتاده دارم دیوونه میشم. 

 

 خدایا فقط تو میتونی کمکم کنی.   

خدایای آسمونهاو زمین کمکم کن بهت نیاز دارم  

 

مامانم رو از تو میخوام

خدایا دوستت دارم  

التماس دعا

خالی از حرف

سلام 

این چند روز هرکاری کردم نتونستم پست جدیدی بذارم الانم نمی دونم چی بگم آخه خالی شدم حرفی ندارم. 

فقط استرس دارم و نگرانم.تنها جمله ای که این روزها از دهنم درمیاد اینه که خدایا خودت کمک مامانم کن.  

التماس دعا

صدای بارون

 وقتی صدای بارون، می پیچه توی ناودون

پر می کشه پرستو به زیر طاق ایوون

وقتی پرنده صبح رو شاخه ها می شینه

خورشید خانوم یه خوشه شبنم ز گل می چینه

ابری ترین هوا رو تو چشم تو می بینم

شبا به زیر باون به یاد تو می شینم

وقتی که ابری می شه چشمای سبز بیشه

دستای خیس بارون می مونه روی شیشه

ابری ترین هوا رو تو چشم تو می بینم  

شبا به زیر بارون به یاد تو می شینم

حالا شبا که نیستی چشمای من می باره

آوازه گریه هاتو به یاد من می آره

بعد تو دست بارون رو شونه های گل نیست

رو شاخه اقاقی جا پای سبز گل نیست