ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

چشمهای تو

کیه که آخر دیوونگیه،واسه چشمات

کیه جزمن می میره واسه لحن خنده هات

کی برات قصه می گه شبهاکه خوابت نمی ره

کیه که پا به پات میاد وقتی که بارون می گیره

کیه وقتی تشنته تو اَبرو بلوا می کنه

اگه یه جرعه بخوای کویر و دریا می کنه

یک شبه موی تورو به صدتامهتاب نمی ده

خودش می سوزه ولی تن به سایه و آب نمی ده

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم

هنوزم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم

هنوزم می آی تو خوابم تو شبای پر ستاره

هنوزم می گم خدایا کاش که برگرده دوباره....

یارب

 

فقط دوست دارم بگم خدا و اونقدر این کلمه رو تکرار کنم تا از خدا جواب بگیرم. 

خدایا دوستت دارم... 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم  

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا، خدایا،خدایا، خداجونم 

خدایا منم زهرا بنده خطاکارت اومدم بهت پناه آوردم پناهم بده، کمکم کن بتونم سرپابایستم کمکم کن بتونم مقاومت کنم. مطمئنم کمکم میکنی خداجونم همیشه هرچی خواستم اگه مصلحت بوده بهم دادی اگه هم نبوده بهم فهموندی که مصلحت نیست ولی حالا بهت پناه آوردم و شفای مادرم رو ازت میخوام.خدایا به دستان بریده ابوالفضل به گلوی بریده حسین قسمت میدم کمکش کن. خدایا سلامتی مادرم رو ازت میخوام.میدونی که اگه بلایی سرش بیاد منم میمیرم 

التماس دعا

مامان جونم

سلام خدای خوبم 

خداجونم کمکم کن دارم از غصه میترکم.این ترس رو از وجودم پاک کن. نذار روحمو آزار بده.بیشتر از این دیگه تحمل ندارم. خداجون کم آوردم دیگه تحمل این همه بار سنگین رو ندارم شونه هام زیر این همه بار افتاده دیگه توان نداره. خداجونم مامانم از تو میخوام کمکش کن. دیگه طاقت دیدن ناراحتیش رو ندارم.نمی تونم ببینم داره ذره ذره جلو چشمام آب میشه این وسط باباجونمم داره از غصه آب میشه. خدایا تا حالا هرچی ازت خواستم بهم دادی حالا هم سلامتی مامانمو بهش برگردون.  

خداجونم میدونم صدامو میشنوی پس کمکم کن میدونم میبینی چقدر زجر میکشه. خدایا سلامتیش رو برگردون.دلم میخواد مثل قدیما بشه که بدون کمک همه جا میرفت. 

خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا 

برام دعا کنین

زندگی یعنی...

زندگی یعنی من، 

زندگی یعنی تو، 

زندگی یعنی ما،و یکی گشتن با همه ی آنچه که هست،  

مثل دریا با رود، مثل آتش با دود،  

و خدا را دیدن، و از او پرسیدن، 

راز این عشق که می سوزاند، همه ی هستی من را هر دم.... 

افسانه زمان

من به افسانه بازیگری نیرنگ زمان می نگرم

به نسیم سحر،این پیک دل انگیز زمان می نگرم

به سکوت دم صبح

و به تنهایی شبهای سیاه

به گل وحشی تنهایی غم

به زمستان

و به چشمان غم آلود خزان می نگرم

من به تنهایی دل در شب تار

و به آنان که به من گرم و دزدانه زنند لبخند ریا

و به دنیای سراسر نیرنگ

و به پلهای زده تا ابدیت نگرم

هیچ حسی شبیه تونیست

برام هیچ حسی شبیه تو نیست

کنار تو درگیر آرامشم

همین از تمام جهان کافیه

همین که کنارت نفس میکشم

برام هیچ حسی شبیه تو نیست

تو پایان هر جستجوی منی

تماشای تو عین آرامشه

تو زیباترین آرزوی منی

منو از این عذاب رها نمیکنی

کنارمی به من نگاه نمیکنی

تمام قلب تو به من نمیرسه

همین که فکرمی برای من بسه

از این عادت باتو بودن هنوز

ببین لحظه لحظم کنارت خوشه

همین عادت با تو بودن یه روز

اگه بی تو باشم منو میکشه

یه وقتایی انقدر حالم بده

که میپرسم از هر کسی حالتو

یه روزایی حس میکنم پشت من

همه شهر میگرده دنبال تو

منو از این عذاب رها نمیکنی

کنارمی به من نگاه نمیکنی

تمام قلب تو به من نمیرسه

همین که فکرمی برای من بسه