یــک لبخنـــدم را بسته بندی کرده ام
برای روزی که اتفاقی تـــو را می بینم …
آنقدر تمـــــــــیز میخندم
که به خوشبختــــی ام حســــادت کنـــی …
و من در جیب هـــایــــم
دست های خالـــی ام را فریب دهـــم
که امن ترین جای دنیـــا را انتخاب کرده انــد …
.
.
.
..
دلت دریا باشه
میدونی چرا میگن” دلت دریا باشه”
وقتی یه سنگو تودریا میندازی
فقط برای چند ثانیه اونو متلاطم میکنه
وبرای همیشه محو میشه
ولی اون سنگ تا ابد ته دل دریا موندگاره
... وسعی می کنم مثل دریا باشم
فراموش کنم سنگ و که به دلم زدن
با اینکه سنگینی شونو برای همیشه روی سینه ام حس می کنم
تـــو را دوست میدارم . . .
چه فـرق مى کند که چـــــــــــــــرا ! ؟
یــــــــــــا از چــــــــــــه وقـت!
یـا چطـور شـد که . . . !
چه فـــــــــــــــرق میکـند ؟!
وقتى تــو بـایـد بــــــــــــــاور کنـى . . . که نمـى کـــــــــنى
و من بــایـد فـرامـــــــــوش کــنم . . . کـه نمـــــى کـــــنم
تولد تولد تولدم مبارک
امروز خورشید شادمانه ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت
قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت
فرشته آسمانی سالروز زمینی شدنت مبارک . . .
امروز خیلی خوشحالم خداجونم این خوشحالی رو ازم نگیر
سلام سلام
امروز خیلی خوب بود از دیشب تاحالا همه واسم پیام تبریک فرستادن... اول از همه که داداش میلاد تبریک گفته بود... بعدش دخترخواهرم،نویدجان، دوستم که البته اول من تولدش رو تبریک گفتم اونم جوابمو داد هی روزگار چی شد که دوستی ما به این زودی تموم شد بیخیال امروز روز خوبی بود نمیخوام با یادآوری این چیزا خودمو ناراحت کنم.بعد از دوستم داداش گلم و خانمش بعدش باباجونم که دلم واسش یه ریزه شده بعدش هم آجی گلم و داداش دردونه عزیزم که دلمم براش یه ریزه شده یعنی پیامهای این دوتا رو صبح دیدم بعدش مامان گلم و اون یکی زن داداشم، دوست گلم دابه جونم آجی بزرگه و زن داداش دردونه و پسرخواهر گلم و در آخر هم ساراجون و سپیده جان و فرزاد هم از دوستای گلی هستن که بهم تبریک گفتن که از همه ممنونم. تازه هامین جونم تولدمو تبریک گفت نداجون هم همینطور امسال یادش نرفت چه حس خوبیه وقتی بفهمی واسه خیلیها مهمی و به یادت هستن اینا واسه من از هرکادویی مهمتره واقعا خوشحالم که به یادم بودن... امیدوارم همه شون خوب و شادباشن
-------------------------------------------------------------------
در انـتـهـایِ نـگـاهـت
کُـلـبـه ای خـواهـم سـاخـت بـرایِ خـویـش . . .
تـا مـبـادا در لـحـظـاتِ تـنـهـایــی ات بـا خـود بـگـویـی :
[ از دل بـرود هـر آنـکـه از دیـده رود ]
-------------------------------------------------------------------