ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

به یاد داشته باش

  

 

به یاد داشته باش !خدا در دستیست که به یاری می گیری ، در قلبیست که شاد می کنی در لبخندیست که به لب مینشانی خدا در عطر خوش نانیست ، که به دیگری می دهی ، درجشن و سروریست که برای دیگران بپا می کنی ، و آنجاست که عهد میبندی و عمل می کنی !...

درهم نوشت

دیروز تا حالا قالب وبلاگم بهم ریخته بود ولی امشب درستش کردم...  

این یکی رو هم دوست دارم یه جورایی بهم ارامش میده. 

این چند روزه باز کلیه هام درد گرفته و اذیت میکنه شبها هم اونقدر بی حال میشم که زود خوابم میبره.کاشکی زود خوب شم دیگه حوصله دکتر رفتن رو ندارم.  

پنج شنبه هم امتحان کنکور دارم ولی خوب هیچی نخوندم راستش میخوام بذارم واسه سال دیگه که خونده باشم.  

این روزها هم که همش سرگرم این وروجکم از بس شیرین شده روز به روز علاقه ام بهش بیشتر میشه الهی عمه فداش بشه. 

امروز با چند از بچه های یونی حرف زدم دلم براشون تنگ شده بود راستش یکم هم مشکل داشتم واسه پروژه ام که باید سوم شهریور تحویل بدم ولی هنوز نتونستم مشکلاتش رو حل کنم حالا خدا کنه درست بشه. 

وای دوباره باید برم شیراز امیدوارم بار آخرم باشه که میخوام برم ... خداجونم خودت رحم کن و کمکم کن که بار آخری باشه که به این منظور میرم شیراز.  

راستی اسم بچه داداش دردونه هم قراره دریا باشه البته تو شناسنامه میخوان بذارن مهرسانا ولی دریا صداش کنن هر دوتا اسم قشنگه حالا ببینیم خدا چی میخواد فعلا که فقط سلامتیش مهمه.  

الهی عمه فدای هر دوتاشون بشه

بخشش

نمیدونم چه حسیه وقتی بفهمی خالی از کینه هستی وقتی بفهمی دیگه هیچی نیست که خودت رو بخاطرش عذاب بدی. دیروز یه نفر بهم اس داد کسی که منو نابود کرده بود تا حالا چند بار خواسته بود حلالش کنم ولی واقعا نمیتونستم از ته دل ببخشمش، برام سخت بود کسی رو که باعث همه بدبختیهام بود رو ببخشم خیلی سخته.  

دیروز که دیدم یه اس برام اومده قفل گوشی رو که باز کردم و اسمش رو دیدم هنگ کردم راستش خیلی ترسیدم که بازش کنم از بس این آدم غیرقابل پیش بینی بوده برام آخرش مجبور شدم بازش کنم ببینم باز چی از جونم میخواد بازش که کردم اول عید رو تبریک گفته بود و ازم خواسته بود بخاطر این روز عزیز من حلالش کنم راستش از شبهای قدر به این ور هرچی از گذشته مونده بود برام رو از ذهنم پاک کرده بودم و گوشه ای از قلبم دفنش کرده بود و هرچی بدی از این و اون دیده بودم رو بخشیده بودم و فراموش کرده بودم واسه همین بهش اس دادم که عید تو هم مبارک و اینکه من تو این ماه رمضون همه چی رو فراموش کردم و میخوام زندگی جدیدی رو شروع کنم بهش گفتم بخشیدمش هم اون و هم بقیه رو...

عیدتون مبارک

فردا عید فطره  

نماز روزه هاتون قبول امیدوارم هرچی از خدا تو شبهای قدر خواستین براتون مقدر کنه البته اگه به صلاحتون باشه. 

پیشاپیش عیدتون مبارک دوستای گلم منو هم دعا کنین.

عید فطر

خداحافظ ماه پروردگار الرحمن الراحمین  


خداحافظ ماه لحظه های افطار و سحر  


خداحافظ ماه نعمت و رحمت و برکت  


خداحافظ ماه شب های نورانی قدر… 

عید فطر پیشاپیش مبارک

اومدم

دوباره برگشتم نمیدونم حالم چه جوریه ولی بهتر از قبلم خیلی بهتر از قبل دیگه احساسی به کسی ندارم... .  

راستش تو این مدت به همه چی فکر کردم به گذشته ای که پشت سر گذاشتم به حال و به آینده ای که پیش رو دارم تو گذشته هرچی که تلخ بود یا شیرین رو سعی کردم یه گوشه جمع کنم و همونجا هم دفنشون کنم موفق شدم البته تا حدودی ولی خوب الان که فکر میکنم دیگه حتی بهشون فکر هم نمیکنم.  

تو این مدت با یکی از دوستام که البته یکی از قل های دوستیم بود دعوام شد نمیدونم چرا ولی فکر میکنم تلافی همه رو سر این بیچاره که هیچ گناهی هم نداشت در آوردم اون بیچاره هم هیچی نگفت و حتی معذرت خواهی هم کرد اونقدر از این رفتارم خجالت کشیدم که نگو ولی خوب واقعا خودمم نمیفهمیدم چی میگم فرداش زنگ زدم و از دلش در اوردم بیچاره گفت میدونستم دیگه ظرفیتت تکمیل شده که وقتی من بهت اس دادم اینجوری رفتار کردی هیچی دیگه خلاصه منو بخشید دلم براش تنگ شده شاید تنها کسی باشه از گذشته که دلم براش تنگ شده آخه منو سعیده و زهرا مثل سه قلوها بودیم اکثر اوقات باهم بودیم ولی خوب حالا هرکدوم یه جایی ولی فقط ارتباط منو سعیده هنوز برقراره ولی زهرا که به خاطر یه آدم بی ارزش منو کنار گذاشت منم اونو دیگه کنار گذاشتم دیگه حتی نمیخوام بهش فکر کنم وقتی اون دوستی منو نمیخواد چرا من به فکرش باشم. 

از امروز به بعد هم دیگه به گذشته نه فکر میکنم و نه به آدمهایی که تو گذشته ام بودن کاری دارم اگه دوستام پایه بودن که منم هستم اگه نبودن منم کاری بهشون ندارم. 

هرکی تو این مدت بهم ضربه زد و داغونم کرد رو به حرمت تموم شدن این ماه مبارک میبخشم تا خدا هم منو ببخشه.  

هرکی منو رنجوند هرکی اومد و یه زخمی رو دلم گذاشت و رفت همه رو بخشیدم.   

خداجونم ازت میخوام به حرمت همین ماه عزیزت و به آبروی بانوی دو عالم فاطمه زهرا از سر تقصیرات من بگذری قول میدم یه زندگی جدید و خوب همونجوری که تو انتظار داری رو شروع کنم با یاد تو و امیدبه برکت و رحمت و بخشش تو.   

خداجونم رومو زمین ننداز. 

شکرت خداااااااااااااااااا