ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

پروانه ها

گاهی پروانه ها هم

اشتباهی عاشق می شوند...

بجای شمع

گرد چراغهای بی احساس خیابان ها می گردند  

 

 

سکوت

گاهـی 

سکــوتعلامت رضایت نیســـت !
شـــــــــاید کســـی داره
خفــــه می شـــــه
پـشـــــــت سنگیـــنــــی
یـــــــک درد  

هیچکس تنها نیست

به کجا می نگری؟!  

زندگی ثانیه ایست وسعت ثانیه را می فهمی؟!...    
هیچکس تنها نیست ما خدا را داریم......  
 

دلم واسه بچگی هام تنگ شده

امروز یکم خسته ام آخه دیروز عصر خیلی کار داشتم اول اتاقمو مرتب کردم بعدش از بین وسایلم چیزهایی که نمیخواستم رو ریختم بیرون قرار بود امروز فرش و موکت اتاق رو بشورم که بابا نذاشت گفت بذار فردا تا کسی باشه کمکت کنه تنهایی اذیت میشی الهی فدات بشم بابایی که به فکر نازدونه ات هستی  . 

حالا قراره فردا این کار رو انجام بدم. بعدش هم که باید وسایلم رو جمع کنم و پنج شنبه صبح هم که بلیط دارم واسه شیراز... امیدوارم این سال تحصیلی واسم بهترین سال باشه... 

مهر هم داره میاد یادش بخیر بچه که بودیم وقتی نزدیکهای مهر میشد چقدر خوشحال میشدیم آخه همه چی نو میشد میرفتیم لباس و کیف و کفش و دفتر و مداد و از این چیزها میخریدیم واسه مدرسه من که خیلی ذوق میکردم تازه همیشه بهترین لوازم و تحریر رو تو مدرسه من داشتم مامان و بابا و داداش دردونه نمیذاشت من چیزی کم داشته باشم بعدش هم که این داداش دردونه تو درسهام کمکم میکرد... چقدردلم هوای اون دوران رو کرده یادمه وقتی اول دبستان بودم تصادف کردم اونم بدجوری اونقده گریه میکردم که نگو آخه من مدرسه رو دوست داشتم آخرش هم اونقدر گریه کردم تا گذاشتن برم مدرسه اونجاهم معلمم خیلی دعوام کرد که تکالیفم رو انجام نداده بودم میبینین تو رو خدا آخه وقتی دست راست من از کتف شکسته بود من چه جوری میتونستم مشق بنویسم اما بعدش که مامانم باهاش حرف زد خودش ناراحت شد آخه مامان نذاشته بود دستمو گچ بگیرن واسه همین اون فکر میکردم دارم الکی میگم که نمیتونم. ولی بعدش یه شکسته بند محلی دستمو خوب کرد هرچند بعد از اون خیلی اذیت میشدم ولی خوب اون موقع هم خیلی باحال بود عزیز بودم با این اتفاق عزیزتر هم شدم  

ولی خیلی زود گذشت هنوزم وقتی یاد اون موقع ها میفتم خنده ام میگیره آخه خیلی باحال بود دوستای خوبی داشتم که الان هر کدوم یه جایی هستن البته خیلی هاشونم ازدواج کردن... .  

یادش بخیر چقدر بازی میکردیم ،قهر و آشتی هامون همه چی اون دوران قشنگ بود ولی الان چی دیگه هیچ وقت صمیمیت اون موقع تو وجود هیشکی پیدا نمیشه...  

دلم واسه همه دوران تحصیلی ام تنگ شده از اول دبستان تا سوم هنرستان... آخه همه جا دوستایی داشتم که خیلی گل بودن همیشه یه اکیپ باحال تو کلاس داشتیم و همه باهم صمیمی بودیم.... 

خداجونم دوستای گلم هرجا هستن خوب و خوش باشن و نگهدارشون باش. 

کی دلش واسه بچگی هاش تنگ شده... من که دلم خیلی هوای اون موقع رو کرده شما چی؟؟؟

حواست هست؟

حواست هست؟  


شهریور است  


کم کم فکر باد و باران باش  


شاید کسی تمام گریه هایش را  


برای پاییز گذاشته باشد   

انتظار

✓ همیشه منتظر کســی باش . . /

که تو رو با همه ی دیوونگـــیت و خل بازیاتــ قبــول داــشته باشه

و تو رو به همــه نشــون بــده و بگه:

ایـن دــیوونه خــل.. عشــق و جیگر منه!!!