ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ
ترش و شیرین و تلخ

ترش و شیرین و تلخ

روزهایی که من دارم گاهی ترشه گاهی شیرین و گاهی تلخ

به سردی زندگی

شکنجه بیشتر از این‌؟ که پیش چشم خودت‌
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد
چه می‌کنی‌، اگر او را که خواستی یک‌عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد...

گام پنجم

امروز می خوام دنیامو عوض کنم 

 

از غصه خوردن بی فایده خسته شدم  

 

ته غصه خوردن برام فقط راکد موندن و پژمرده شدن بود....... 

 

امتحاناتم داره شروع می شه و من باید فکرم آزاد باشه 

  

پس جدی جدی باید بی خیال غم و غصه بشم..... 

 

برام دعا کنید.....

 

گام چهارم

 آه مگذار 

 دستان من آن                               
 اعتمادی که به دستان تو دارد
 به فراموشیها بسپارد.


 آه مگذار

 که مرغان سپید دستت،
 دست پر مهر مرا سرد و تهی بگذارد 

 من چه میگویم ، آه ..
 با تو اکنون چه فراموشیها ،
 با من اکنون چه نشستنها ،  خاموشیهاست
 تو مپندار
 که خاموشی من
 هست برهان فراموشی من
 من اگر برخیزم
 تو اگر برخیزی
 همه برمیخیزند...

                                                                                                

گام سوم

دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را

.

.

.

به میهمانی گلهای باغ می آورد

و گیسوان بلندش را به بادها می داد

و دستهای سپیدش را به آب می بخشید

دلم برای کسی تنگ است

که چشمهای قشنگش را

به عمق آبی دریای واژگون می دوخت

و شعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند

دلم برای کسی تنگ است

که همچو کودک معصومی

دلش برای دلم می سوخت

و مهربانی را نثار من می کرد

دلم برای کسی تنگ است

که تا شمال ترین شمال با من رفت

و در جنوب ترین جنوب با من بود

کسی که بی من ماند

کسی که با من نیست

کسی که . . .

- دگر کافی ست.

گام دوم

امروز خیلی دلم گرفته بود. چون دور از خونه ام خیلی زود زود دلم می گیره..... 

 

دلم واسه همه چیز تنگ شده. واسه خونواده ام، واسه خونه مون، واسه اتاقم، واسه دوستام..... 

 

ولی انگار هیچ کس نمی خواد بفهمه 

 

همه میگن عادت می کنی اما من.............. 

 

دیگه گاهی وقتا حتی اشک هم به چشمم نمیاد. احساس می کنم اشکهامم دیگه تموم شدن... 

  

کی این روزا تموم می شه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گام آغازین

سلام 

این اولین پست وبلاگ منه. میخوام توی این وبلاگ از روزهایی بگم که گذشتن و همچنان دارن می گذرن. 

 

امیدوارم که بتونم دوستای خوبی پیدا کنم 

 

منتظر حضور گرمتون هستم........